عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
غضنفر تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه ادامه مطلب حیفنون داشت میرفت بهشت زهرا، بهش میگن چرا با خودت کمپوت میبری؟ . . . حیفنون صبح زود میره کله پزی و یه آبگوشت و زبون و مخلفات سفارش میده. ادامه مطلب موضوع انشا غضنفر اینا :تا به حال احساس غیر قابل توصیفی داشته اید؟ . . . پسره: من تا ۲۵ سالم نشه ازدواج نمیکنم ادامه مطلب قلمراد به همسرش : . . . پیش فروش بوسهاى عید نوروز شروع شد ادامه مطلب رفتم گلستان كه با عشق برات يه دامن گل بچينم ديدم شلوار پامه . . . یادت باشه كه یادم بیاری كه یادت بندازم كه به یادم بیاری كه یاد بدی دیگه این وقت شب با ادامه مطلب غضنفر میره دستشوئی زنونه میگیرنش میگن : مگه کوری نمیبینی زنونست؟ میگه من چکار کنم اینجا نوشته: زنا، نه! اونطرف هم نوشته: مردا، نه . . . غضنفر چربى خون داشته, دكتربهش میگه: روزى ٦ كیلومتر راه برو! بعد از۳ ماه زنگ میزنه میگه: من الان لب مرزم چه كار كنم ادامه مطلب به غضنفر ميگن به زنبورايي که از کندو محافظت مي کنن چي ميگن؟ . . . يارو مى ره خواستگارى به دختره يه بليط اتوبوس مى ده! باباي دختره شاكى ميشه ميگه: مردتيكه اين چيه؟ يارو:ميگه ارائه ي بليط نشان دهنده شخصيت شماست ادامه مطلب نمی دانم چرا هر چقدر به قربانت می روم نمی رسم ! . . . حیف نون و دوستش داشتن تو یه ماشین بمب کار میذاشتن دوستش به حیف نون میگه: اگه این بمب الان منفجر شه چی کار کنیم؟ حیف نون میگه نگران نباش من یکی دیگه دارم ادامه مطلب از غضنفر میپرسن . . . سلامتی مادرهای قدیم که وقتی لنگه دمپایی رو پرت میکردن طرفمون صاف میامد میخورد تو سرمون!!! ادامه مطلب شركت كننده: «تو جيب جا . . . يك نفر مي رود مطب دكتر و مي گويد: «آقاي دكتر، مشكل من اين است كه كسي مرا تحويل نمي گيرد!» ادامه مطلب قل مراد یه تلویزیون می خره .می ره کنترلشو پس می ده .می گه: آقا ماشین حساب توش بود حروم خوری به ما نیومده. . . . قل مراد دعا ميكرده ميگفته: خدايا مرا نيامرز ... ادامه مطلب قابل توجه آقایان: با توجه به در نظر گرفتن قیمت جدید سکه دیه از مهریه ارزانتر است.. حالا تصمیم با شماست . . . یارو می ره و در یخچال رو باز می کنه و می بینه: ژله هه داره مثل بید می لرزه، بهش می گه: نترس میخوام پنیر بخورم. ادامه مطلب گرد و خاك تنهایی دلم را با جاذبه نگاهت زدودی و خانه قلبم را از غم ها شستی . حالا كه داری زحمت میكشی ، روی میز هم یه دستمال بكش ! . . . مرد: چرا دعوامون میشه ، تو عصبانی نمیشی؟ -- زن: خودمو كنترل میكنم -- مرد: چجوری؟ -- زن: توالتو میشورم! -- مرد: چه ربطی داره؟ -- زن: آخه با مسواك تو میشورمش !!! ادامه مطلب مناجات نامه غضنفر: . . . به غضنفر میگن چرا اینقدر زشتی ؟ میگه وقتی کوچیک بودم تو بیمارستان عوضم کردن ! ادامه مطلب به غضنفر میگن اگه حالت تهوع بهت دست داد، چیکار می کنی؟ میگه منم بهش دست میدم!!! . . . غضنفر تو موزه لوبر فرانسه خسته میشه یه صندلی خالی میبینه میره میشینه. مامور موزه با سرعت به طرفش میاد و بهش میگه: آقا پاشو این صندلی ناپلئونه!!! میگه: خُب بابا! هر وقت اومد بلند میشم. ادامه مطلب راز چیست ؟ . . . نصیحت حیف نون: ادامه مطلب به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر كرده!!. . .
غضنفررفته بوده چتربازی. موقع پرش از هواپیما، فرمانده بهش می گه: وقتی پریدی بیرون دكمه سبز می زنی چترت باز میشه، یك درصد اگر باز نشد، دگمه قرمز رو می زنی كه حتما چترت باز می شه. بعد وقتی رسیدی پایین یك جیپ هم پایین منتظرته كه می بردت پادگان. حالا بپر. ادامه مطلب از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم! . . . یارو تو جهنم بوده سرشو میکنه تو بهشت میگه آب جوش نمیخواین؟ میگن نه، میگه پس یه موز بده ! ادامه مطلب مشترک مورد نظر،آدم نمی باشد...!قطع کن لطفا . . . يکي ميره تو جنگل مي بينه روباهه خوابه ميگه خوب شدخواب بود و گرنه گولم ميزد! ادامه مطلب از غضنفر ميپرسن: ميگذاري پسرت بره دانشگاه؟ غضنفر ميگه: آره، به شرطي كه به درسش لطمه نزنه!!! . . . غضنفر بعد از سی سال کچل بودن میره مو میکاره دو روز بعدش توی قرعه کشی بانک حج واجب برنده میشه ادامه مطلب غضنفر میره قنادی، میگه: ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو میگه: نخیر نداریم. فردا دوباره غضنفر میاد، میپرسه: شرمنده، کیک هفتاد طبقه دارید؟ باز قناده میگه: نخیر نداریم. خلاصه یک هفته تمام هر روز کار غضنفر این بوده که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناده هم هرروز جواب میداده که نداریم. آخر هفته قناده با خودش میگه: این بابا که مشتری پایس... بگذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم، یک پول خوبی هم شب جمعهای بزنیم به جیب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو میگذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه. شنبه اول صبح غضنفر میاد، میپرسه: ببخشید، کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو با لبخند بر لب میگه: بعله که داریم، خوبشم داریم! غضنفر میگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بیست چهارمش به ما بده! . . . یارو میره دیوونه خونه میبینه همه تو صف واستادن دارن یکییکی تو یه سوراخه نگاه میکنن بعد دوباره میرن ته صف وامیسن. یارو کنجکاو میشه ببینه تو سوراخه چه خبره، خودش هم میره تو صف وامیسه و تو سوراخه رو نگاه میکنه هیچی نمیبینه، یه بار دیگه تو صف وامیسه بازم هیچی نمیبینه،از یکی میپرسه: شما چی رو نگاه میکنین؟ من که هر چی نگاه میکنم هیچی نمیبینم. یارو بهش میگه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داریم این تو رو نگاه میکنیم هنوز هیچی نمیبینیم، تو میخوای با دو بار نگاه کردن چیزی ببینی؟! ادامه مطلب غضنفر ميره كنار دريا مي بينه يكي هي مي گه ماشاالله . . . به غضنفر میگن: در رو ببند هوای بیرون سرده. میگه: مثلا اگر من در رو ببندم هوای بیرون گرم میشه؟ ادامه مطلب پر کاربردترین دروغ،پشت تلفن: اونم سلام میرسونه غضنفر موبایلش رو ویبره بوده میبره پیش موبایل فروش میگه موبایلم خرابه ادامه مطلب حیف نون زنگ میزنه به دوستش ، دوستش میگه چه قدر لهجت بده! حیف نون میگه قطع کن دوباره میگیرم!! . . . به بنده خدا میگن اگه دنیا رو بهت بدن چکار می کنی ؟ میگه بی شعور من زن دارم !! ادامه مطلب زن در حالی که در آینه نگاه میکنه به شوهرش میگه: . . . وصیت غضنفر : ادامه مطلب خدا معجزه کرد، آدمو آفرید . . . تفکر عمیق حبف نون : ادامه مطلب طبقه بالایی داره توی خونه گل کوچیک بازی میکنه ، رفتم درشونو زدم میگه صدای ما اذیتتون میکنه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اومدم بگم مواظب باشید بازیکن دو اخطاره توی زمین نفرستید که بعدا گندش دربیاد ! ادامه مطلب طرف یه تیکه آشغال مي پره تو چشمش . می ره جلوی آينه تو چشش فوت ميكنه. خانمش بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه! . . . به غضنفر میگن برو استخر شیرجه بزن تو آب، ادامه مطلب حیف نون میره تهران می بینه همه آستین کوتاه پوشیدن با خودش میگه : پس این تهرانی ها دماغشونو با چی پاک میکنن؟؟؟؟ . . . به غضنفر میگن میدونی فرق خر و گاو در رد شدن از خیابون چیه؟ ادامه مطلب یه اسبه زنگ میزنه سیرک میگه با مدیر سیرک کار دارم . گوشی رو میدن به مدیر . . . حیف نان با يك سرهنگه سوار هواپيما ميشن حیف نان رو به سرهنگه مي كنه ميگه ببخشيد شما گروهبانيد؟ سرهنگه ميگه نه حیف نان همين سوال رو چند بار مي پرسه. آخر سرهنگه خسته ميشه ميگه بله بابا من گروهبانم حیف نان ميگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشيدي؟ ادامه مطلب |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |