عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

ای کاش
خنده هایت با تو
بزرگ شوند
شاید دنیا
خجالت بکشد
فقر را از سفره ات
دور کند...

[ دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:فقر ؛ خنده ؛ زندگی؛, ] [ ] [ ali ]

به افتخار 2 اسطوره ی ایرانی که جهان به وجودشون افتخار میکنه
و در مقابل عظمت و توانایی علمیشون سر تعظیم فرود آورده ...

"پروفسور مجید سمیعی" و فرزندش "پروفسور امیر سمیعی"

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست

مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین ...

[ جمعه 26 مهر 1392برچسب:حسین , شهید , کربلا , عاشق , محرم, ] [ ] [ ali ]

روی شیشه دوغ نوشته:
دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی…
آخه لامصب دوغه یا اورانیوم ؟؟؟
.
.
.
توجه کردین یادگاری های روی دیوار و صندلی کلاس های دانشگاه
آموزنده تر از حرف های استاده!!!


ادامه مطلب
[ جمعه 26 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

[ جمعه 26 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

موسسه محک یک موسسه غیر دولتی وابسته به کمک های مردمی است که سالیانه هزاران فرد مبتلا به سرطان رو حمایت میکنه .این موسسه با توجه به کمبود دارو وگران شدن آن در حال حاضر نیاز به کمک بیشتر داره.

حتی هزار تومان شما هم میتونه قطره ای در این دریا باشه

همین الان می خواهم به محک کمک کنم.

موسسه محک

[ جمعه 26 مهر 1392برچسب:موسسه , محک , کمک, ] [ ] [ ali ]

معلمی از دانش‌آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را فهرست‌وار بنویسند. دانش آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته‌های آنان را جمع‌آوری کرد. با آنکه همه جواب‌ها یکی نبودند، اما بیشتر دانش‌آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند. اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین و ... در میان نوشته ها کاغذ سفیدی نیز به چشم می‌خورد. معلم پرسید: این کاغذ سفید مال چه کسی است؟!

یکی از دانش‌آموزان دست خود را بالا برد. معلم پرسید: دخترم چرا چیزی ننوشتی؟! دانش آموز جواب داد: عجایب موجود در جهان خیلی زیاد هستند و من نمی‌توانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم! معلم گفت: بسیار خوب، هرچه در ذهنت هست به من بگو، شاید بتوانم کمکت کنم. در این هنگام دخترک مکثی کرده و گفت: به نظر من عجایب هفتگانه جهان عبارتند از لمس کردن، چشیدن، دیدن، شنیدن، احساس کردن، خندیدین و عشق ورزیدن! عجایب واقعی همین نعمت‌هایی هستند که ما آنها را ساده و معمولی می‌انگاریم...

[ سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دو دانشمند دوست، همسایه بودند. یکی از آنها تنها پسرش را برای کسب علم به شهری دور فرستاد و پسر بعد از چند سال به خانه باز گشت. دانشمند دیگر مدت ها منتظر بود تا ببیند پسر دوستش با چه کوله باری از علم و آموخته باز می گردد. بارها به خانه آنها رفت اما هر بار تنها او و دوستش به مباحثه سرگرم می شدند و پسر جوان ساکت به حرف های آنها گوش می سپرد. برایش عجیب! بود که چرا این جوان که سالها در پی کسب علم بوده حالا هیچ حرفی نمی زند و ساکت گوشه ای می نشیند. روزی از دوستش در این مورد سئوال کرد. پدر آن جوان لبخندی زد و گفت: خودت به خانه ام بیا و حقیقت را از او بشنو!

عالم به خانه همسایه رفت و به پسر گفت: تو سال ها برای کسب علم و معرفت به شهر دیگری رفتی اما حالا که برگشتی ما را از علم و دانش خود بهره مند نمی کنی و ساکتی! چرا؟ جوان لبخند زد و گفت: من بعد از این همه سال آموختم که هنوز وقت حرف زدن من نرسیده و فقط باید گوش بدهم و بیندیشم و معرفت بیاموزم. عالم به جوان گفت: درس بزرگی از تو گرفتم که زیاده نگویم و اندازه نگه دارم. معلوم شد که تو فرهیختگی آموختی و معرفت بیش از من...

 

[ سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، حاجیه خانم رقیه میثاقی، مادر شهید امیر حاج امینی(بیسیمچی گردان انصارالرسول لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) شب گذشته درگذشت.

این مادر فداکار که به دلیل عارضه‌ ریه و قلب چند وقتی را در بیمارستان بستری بود، پس از تحمل درد بسیار به فرزند شهیدش پیوست.

خبرگزاری فارس: مادر شهید حاج امینی به لقاءالله پیوست

در گذشت این مادر فداکار را به خانواده آن مرحوم تسلیت عرض می نمائیم.

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شاید کمتر کسی اطلاع دارد شهید سرلشکر خلبان اصغر هاشمیان برادر بزرگتر وحید هاشمیان ملی پوش فوتبال ایران است.جالبه هیچ وقت از زبان وحید هاشمیان در این مورد مطلبی درج نشد که برخی تصور کنند او خواسته از جایگاه برادر شهیدش استفاده کند وحید هاشمیان در زمان شهادت برادرش پنج ساله بود.روح تمامی قهرمانان سالهای دفاع از ایران و مردم ایران شاد.

 

[ یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شهادت حضرت امام باقر (ع) بر عموم مسلمین تسلیت باد.

 تو را به پنج چيز سفارش مي کنم : اگر مورد ستم واقع شدي ستم مکن ، اگر به تو خيانت کردند خيانت مکن ، اگر تکذيبت کردند خشمگين مشو ، اگر مدحت کنند شاد مشو ، و اگر نکوهشت کنند ، بيتابي مکن .

امام محمد باقر (ع)

[ یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

فامیل دور وقتی از آقای مجری گوشی موبایل هدیه گرفت ، هی باهاش ور میرفت تا یاد بگیره چطور کار میکنه. غافل ازینکه گوشی عکسم میگیره...

آقای مجری گوشیشو میگیره:
آقای مجری: اینا چیه؟ این چه عکساییه که گرفتی؟!
فامیل دور: عکس چیه؟ مگه عکسم میگیره؟!
آقای مجری: ایناهاش. . . اینا چیه گرفتی؟! این چیه؟!
فامیل دور: هه...این دماغمه!
آقای مجری: این چیه؟
فامیل دور: هه...این سیبیلمه!
آقای مجری: این چیه؟
فامیل دور : . . . (سکوت)!!!!
آقای مجری: تو دسشویی هم با موبایل ور میری؟!!!
:

[ شنبه 20 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

گروه اینترنتی روزنه

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چه زیباست این حکایت !

چمدانش را بسته بودیم
با خانه سالمندان هم، هماهنگ شده بود
یک ساک هم داشت با یک قرآن کوچک،
کمی نان روغنی، آبنات قیچی و کشمش
چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی
گفت: مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم
یک گوشه هم که نشستم
نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه !
گفتم: مادر من، دیر میشه ، چادرتون هم آماده ست، منتظرند
گفت: کیا منتظرند ؟ اونا که اصلا منو نمیشناسند ! و ادامه داد:
آخه اونجا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم
اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه ؟ حالا میشه بمونم ؟
گفتم: آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری
همه چیزو فراموش می کنی
گفت: مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول
تو چی ؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترکم؟!
خجالت کشیدم، حقیقت داشت، همه کودکی و جوانی ام
و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم .
اون بخشی از هویت و ریشه و هستی ام بود،
و راست می گفت، من همه را فراموش کرده ام .
زنگ زدم به خانه سالمندان، که نمی رویم
توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده
و نگاه مهربانش را نداشتم، ساکش را باز کردم
قرآن و نان روغنی و ... همه چیزهای شیرین دوباره در خانه بودند
آبنات قیچی را برداشت
گفت: بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی
دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم:
مادر جون ببخش، حلالم کن، فراموش کن
اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت:
چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد
یعنی شاید فراموش میکنم ! گفتی چی گرفتم ؟ آل چی ...
جل الخالق، چه اسمهایی می زارن این دکترا، روی درد های مردم
طاقت نگاه بزرگوار و اشک های نجیب و موی سپیدش را نداشتم
در حالیکه با دست های لرزانش، موهای دخترم را شانه میکرد
زیر لب میگفت:

من که ندارم ولی گاهی چه نعمتیه این آلزایمر...!!!

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]
  

واي از اون روزي كه سي دي زندگيمون

 رو بذارن تو دستامون و بگن برو نگاه كن .

خدايا ميشه بعضي از قسمتاشو پاك كنم؟

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

حاجت هر که در این ماه بُود حج اما...

دل ما را طلب کرب و بلا تسکین است.


 

[ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

روبروی آیینه می‌ایستم، 
روسری‌ام را با دقت می‌بندم، 
بعدش هم چادرم را...
و زیر لب می‌گویم: ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ...
و صفا می کنم با این آیه‌هایت...
همین‌ آیه‌ها که حتِّی برای حرف زدن و راه رفتن و لباس پوشیدنم هم برنامه‌ دارند؛ 
برای من...
* برای یک دختر مسلمان قرن بیست و یک *

 

[ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تيم ملي واليبال ايران قهرمان آسيا شد

تيم ملي واليبال ايران با پيروزي برابر کره‌جنوبي در فينال رقابت‌هاي قهرماني آسيا براي دومين بار روي سکوي قهرماني قرار گرفت.


 

تيم ملي واليبال ايران که مدافع عنوان قهرماني رقابت‌هاي قهرماني آسيا است در ديدار پاياني هفدهمين دوره رقابت‌هاي قهرماني آسيا براي دومين بار در اين پيکارها مقابل کره‌جنوبي قرار گرفت و توانست با نتيجه 3 بر صفر حريف خود را شکست دهد. در اين مسابقه ملي‌پوشان ايران در 3 ست متوالي و با نتايج 25 بر 19، 25 بر 22، 25 بر 19 شاگردان پارک کي‌وون را از پيش‌رو برداشتند.

قهرمانی ایران در مسابقات والیبال قهرمانی آسیا را تبریک عرض می نماییم.

[ دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تا ابد جاوید هستید ای قهرمانان ایران
آن موقع که صدام شهرهای ایران را موشک باران و بمباران می کرد، تیمسار آبشناسان نامه‌ای به او نوشت:

«اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد؛ نه این‌که با بمب افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»

در جواب نامه، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه‌اش به دشت عباس فرستاد تا به تیمسار آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال‌ها قبل در اسکاتلند تیمسار آبشناسان، ژنرال عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش‌های منتخب جهان دیده بود. آن‌جا گروه او اول شد و عراقی‌ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقى دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانى، لشکرش را شکست داد و خود او را اسیر کرد.

مهرماه سال 64 ، خبر شهادت تیمسار آبشناسان از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد

[ دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شهادت امام جواد (ع) بر عموم مسلمانان تسلیت باد.

[ یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

پلیس مهربان نیویورکی، مبدل به قهرمان..
در یک شب سرد ماه نوامبر، در میدان تایمز نیویورک، افسر پلیسی به نام لارنس دوپریمو در پست ضد تروریسم خود، مشغول انجام وظیفه بود که ناگهان یک پیرمرد بی‌خانمان پابرهنه را دید، لحظه‌ای ناپدید شد و بعد با یک جفت پوتین برگشت، کنار پیرمرد زانو زد تا به او کمک کند پوتین‌ها را پایش کند.

این مهربانی خوشبختانه از دید یک توریست اهل آریزونا به نام جنیفر فاستر، دور نماند، او بدون اطلاع افسر پلیس، عکسی از این صحنه گرفت و در ۱۴ نوامبر این عکس را به صفحه فیس‌بوک دپارتمان پلیس نیویورک فرستاد، همین عکس این پلیس را مبدل به یک قهرمان کرد.

این عکس تا لحظه نگارش این سطور بیشتر از ۴۸۱ هزار لایک خورده است، ۱۷۱ هزار نفر را به اشتراک گذاشته‌اند و بیش از ۳۶ هزار نفر برای آن کامنت گذاشته‌اند. نشریات مهم از جمله نیویورک تایمز در این مورد مطالبی منتشر کرده‌اند.

این پوتین را دوپریمو با ۲۵ درصد تخفیف با بهای ۷۵ دلار از یکی از کفش‌فروشی‌های نزدیک خریده بود.

[ یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

معلم ﺍﺳﻢ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ ، ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ، ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ:
ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ | ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ ﻳﻚ ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ
ﭼﻮ ﻋﻀﻮﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ | ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ ،ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻲ ؟ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻲ؟!
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:ﺁﺧﺮ ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ،ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ
ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍﻱ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ، ﻫﻤﻴﻦ؟! ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻧﻤﻴﺸﻪ!
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ:
ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻲ ﻏﻤﻲ | ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁدمی...

[ یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ماهیت واقعی امریکا این است آقای روحانی...

ما از سیاست سر در نمی آوریم ولی مرگ بر امریکا شعار همیشگی ماست...

هنوز خون شهیدانمان یادمان نرفته

آقای روحانی آقا مصطفی (احمدی روشن) یادت هست.

ما به شما و نظرتان احترام میگذاریم اما

این گرگ ها ؛ تشنه خون من و شما هستند

شما سیاسی باشید 

ولی بدانید ما هم مانند رهبرمان انقلابی هستیم

مرگ بر امریکا

[ پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اتفاقی خجالت آور برای ورزش کشور...!!!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا،  سالیانه بودجه زیادی در کشور صرف می شود تا جوانان به ورزش روی آورند و به سمت سیگار نروند اما جالب است بدانید یکی از قهرمانان ورزشی که در المپیک ناشنوایان به مدال نقره رسید، به خاطر امرار معاش مجبور است سیگار بفروشد.

سجاد پیرآقا یارچمن جوان 21 ساله اهل تبریز چندی پیش در المپیک ناشنوایان 2013 بلغارستان توانست مدال نقره پرتاب دیسک رشته دومیدانی را برای تیم ملی کشورمان کسب کند اما به خاطر مشکلات مالی و نداشتن شغل مجبور است در یکی از میادین شهر تبریز سیگار فروشی کند.

وی تاکید کرده از سوی بهزیستی حمایت نمی شود و به خاطر کسب مدال در المپیک ناشنوایان نیز پاداشی دریافت نکرده است.

این ورزشکار که دل پردردی دارد می گوید: هیچ مسئولی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی تقدیری از من نکرده است، حتی هزینه های جاری تمرینات را هم نمی دهند، فدراسیون هیچ توجهی به ما نمی کند، افراد سالم میلیون ها تومان جایزه می گیرند ولی انگار ما ناشنوایان آدم نیستیم که کسی بخواهد از ما تقدیری کند، من پرچم ایران را در المپیک به اهتزاز در آوردم و افتخاری برای این مملکت کسب کردم ولی کسی از من تشکر و تقدیر نکرد.

آرزوی سجاد این است که حداقل یک دکه برای سیگارفروشی داشته باشند تا در سرما و زیر برف و باران به همراه پدرش اذیت نشوند. می گوید هزینه تمریناتش را نیز از راه سیگارفروشی تامین می کند.


امیدواریم مسئولان ورزش صدای مظلومیت این ورزشکار را بشنوند و کمی هم به سجادها توجه کنند.

[ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

زن: می تونم باهاتون حرف بزنم؟
(عباس با دیدن چهره زن سرش را پایین می اندازد)
عباس:بفرمایید.
زن:من قرصای قلبمو نیاوردم.کم کم سرم داره سنگین می شه.اگه اجازه بدید من سهم خ.دمو بدم وبرم.
عباس:سهم چی رو؟
زن:سهم آزادیمو.بدتون نیاد من جای خواهرتون هستم.شما این کارتون زوره بی منطقی یه.باورم نمی شه همه ی این سروصدا ها به خاطر مریضی شما باشه. این یه بهانه ست مگه نه؟
عباس به هم ریخته است.قصد گفتن جمله ای را دارد ولی انگار زبانش بند آمده است.
زن: ببینید.مقاصد شما سیاسیه . ما رو ملعبه ی این سیاسی بازیتون کردین.والله کی نمی دونه شما ها به اندازه ی کافی غنایم از این جنگ بردین. زمین یخچال کولر تلویزیون حق تحصیل دانشگاه بلیط هواپیما و هزار چیز دیگه که نمی دونم. پس دیگه چی می خواین؟
جمع در سکوت فردی فرو می رود.
عباس: بفرمایید برید.اونایی که فکر می کنن ما یخچال و کولر و دانشگاه گرفتیم و حالا خوشی زده زیر دلمون بیان برن.
عباس به سمت در می رود و کرکره را بالا می کشد.
عباس: من اصلن توقعی نداشتم سر زمین باتراکتورم بودم.وقتا هم جنگ تموم شد برگشتم سر همون زمین بدون تراکتور من حتی دفترچه ی بیمه هم نگرفتم. حالا برای من زوره که همچین تهمتی به من بزنن. خواهر با شمام!شما سهمتونو دادید.سهمتون همین نیشایی بود که زدین دست شما درد نکنه.حالا بفرمایید یرید که قلبتون از کار نیفته.

آژانس شیشه ای \ ابراهیم حاتمی کیا

[ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بازتاب حرکت زیبای تیموریان

آقای تیموریان بابت این حرکت انسانی مچکریم...!!!

[ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

می دانی ، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی : 
" تـعطیــل است " ،
و بچسبانی پشت شیشۀ افـکارت ، 
باید به خودت استراحت بدهی ،
دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی ، 
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشۀ ذهنت صف کشیده اند ، آن وقت با خودت بگویـی :
* بگذار منتـظـر بمانند * . . . .!!!
( زنده یاد حسین پناهی )

[ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بدون شرح...

اندکی تامل...

[ دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا ؟
دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا ؟

قصه ی عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا ؟

سر عاشق شدنم لطف طبیبانه ی توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا ؟

هرکه را تو بپسندی بشود خادم تو
خدمت عشق کجا نوکر سر بار کجا؟

کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنه کار کجا؟

[ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

رفتم محضر ، ماشینو به نام خودم بزنم
یهو نفهمیدم چی شد
اون وسط از یکی طلاق گرفتم!
من که اصلا زن نداشتم ، 5 ساله دارم مهریه میدم...
آقای مجری : به کی ؟
نمیدونم به کی....
ینی داغونمااااا
لهِ لهم......
( فامیر دووورررر)

[ پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:, ] [ ] [ ali ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 308
بازدید دیروز : 284
بازدید هفته : 1129
بازدید ماه : 4813
بازدید کل : 275979
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس