عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

هر يک از شما بايد كارى كند كه با آن به محبّت ما نزديک شود.

مولا صاحب الزمان (عج) 

 

 

[ شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 خوب میدانم که روز وفات تو، روزتاریکی برای سرزمین قم
بوده است، آسمانش، دل به هوای تو بسته بود و خاکش،
به شوق قدم های تو نفس میکشید؛ اما ناگهان موج حزن و اندوه،
در همه شهر جاری شد.
وفات حضرت فاطمه ی معصومه (س) تسلیت باد

[ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

من فراموشکارم...

گریه ام ، ندبه ام؛

آن دعای فرج پرسوزم؛

می رود از یاد به هنگام گناه...

[ سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شش چيز را براى من ضمانت كنيد تا من بهشت را براى شما ضمانت كنم راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاكدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غير حلال)

پیامبر اکرم (ص)

[ یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.

دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان  نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی!
محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد…

شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و …
علت را پرسید. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 پرهيزكار را سه نشانه است: اخلاص در عمل، كوتاهى آرزو و بهره گرفتن از فرصت‏ها.

مولا علی (ع)

 

[ شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دلیل غسل جنابت چیست؟…

 

به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی هم روح متأثر می شود و هم جسم. غسل جنابت که هم شستشوی جسم است و هم به علت اینکه به قصد قربت انجام می یابد شستشوی جان است، اثر دوگانه ای روی جسم و روح می گذارد تا روح را به سوی خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوی پاکی و نشاط و فعالیت.


ادامه مطلب
[ شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آیت الله تهرانی می نویسد :


حضرت آیت الله العظمی بهجت فرمودند: در زمان جوانی ما، مرد نابینایی بود که قرآن را باز می کرد و هر آیه ای را که می خواستند نشان می داد و انگشت خود را کنار آیه مورد نظر قرار می داد، من نیز در زمان جوانی روزی خواستم با او شوخی کرده و سر به سر او گذارده باشم گفتم: فلان آیه کجاست؟ قرآن را باز کرد و انگشت خود را روی آیه گذاشت. من گفتم: نه اینطور نیست، اینجا آیه دیگری است. به من گفت: مگر کوری نمی‌بینی؟

 

[ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 ما را حرمى است و آن شهر قم است. بزودى زنى از فرزندان من به نام فاطمه در آن جا دفن خواهد شد.

امام صادق (ع)

امروز 16 بهمن مصادف با 23 ربیع سالروز ورود حضرت معصومه به شهر مقدس قم.

[ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت كرده : یكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شكایت و فشار روحى كنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى كه من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!
شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند كه آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
به آسمان رود و كار آفتاب كند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند كه مى فرماید : سخن همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى :
به آسمان رود و كار آفتاب كند
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این كه طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید :
به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى كنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .
مراسم به صورتى نیكو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم كه وسایل عیش براى آنان آماده است .
هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .

آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانید كه اولاد من منحصر به دو دختر است ، یكى از آنها را هم كه از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اكنون صیغه عقد را جارى كنید . چون صیغه جارى شد طلبه كه در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در مدح
 امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلكه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شكر كرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند *** به آسمان رود و كار آفتاب كند.

[ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

با خويشتندارى از حرام‏هاى خدا مردم را به سوى ما دعوت كنيد.

امام صادق (ع)

 

 

[ پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 صدای بال و پر جبرئیل می آید / شب است و ماه به آغوش ایل می آید 

لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد / که ساقی از طرف سلسبیل می آید 

لباس خاطره را از حریر عشق بدوز / حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید 

نگاه آمنه از این به بعد می خندد / چرا که معجزه ای بی بدیل می آید

میلاد پیامبر رحمت، تاج آفرینش بر شما خجسته باد

[ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 جناب حاج شیخ محمد تقی بهلول برای این جانب رجایی خراسانی نقل کرد که: در اوان طفولیت به اتفاق مادرم به گناباد می‌رفتیم آن زمان ماشین نبود یا خیلی کم بود سوار بردرشکه بودیم وقت نماز رسید مادرم به درشکه چی گفت وقت نماز است نگهدار درشکه چی اعتنایی نکرد و گفت توی این بیابان کجا وقت نماز است.ولی مادرم اصرار می کرد تا به آب انباری رسیدیم مادرم گفت باید نگهداری والا من پیاده می‌شوم.درشکه چی گفت : پیاده شو من اینجا توقف نمی کنم سرانجام مارا پیاده کرد و رفت!من و مادرم در بیابان تنها ماندیم مادرم نمازش را بدون دغدغه و اضطراب خواند و مشغول تعقیبات شد من که کودک بودم خیلی نگران و ناراحت بودم و گریه می کردم مادرم مرا تسلی می داد و می گفت نگران نباشد خدا با ماست کم کم داشت دیر می‌شد می ترسیدیم شب شود و ما در بیابان بمانیم در این هنگام دیدیم درشگه‌ای از دور می آید وقتی به ما رسید ایستاده معلوم شد فرماندار گناباد است .من و مادرم را سوار درشگه کرد و چون نامحرم بود فرماندار پهلوی درشگه چی نشست و ما را با عزت و احترام به گناباد رسانید!

در نتیجه چون مادرم به نماز اهمیت داد خدا هم یاری کرد و ما را به مقصد رسانید. 

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 هرکه زیاد استغفار کند خداوند برای او از هر غم و اندوهی گشایشی دهد و از هر تنگنایی راه خروجی پدید آورد و او را از جائی که به گمانش نرسد روزی رساند.

پیامبر اکرم (ص)

 

[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

  مـــــژده ایـــدل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد

مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد 

تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـیــد بـهـر بـــام و دری

بـهـر نــابـودی اصــنـــام شــتــابـان آمــد

مـسـلـمـیـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــویـــد

اشــرف خـلـق جـهـان نـیـر تــابـــان آمـد

.

.

.

اسم تو نور امـید است و صفای سینه هاست 

دین تو اسلام عشق ات و بدور از کینه هاست

روز میـلادت شدم مست می عرفان تو

آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو . . .


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 

 

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم " دوست دارم "
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
 
[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 از غلو (تندرَوى) در باره ما بپرهيزيد . ما را بنده و دست پرورده خداوند بدانيد و آن گاه هر چه خواستيد ، در فضيلت ما بگوييد.

مولا علی (ع)

 

[ شنبه 30 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سلمان وارد شهر شد، در جلسه پیامبر حضور پیدا کرد، اطراف پیامبر اسلام مى‏چرخید و منتظر بود پیراهن پیامبر کنار برود و نشانه مخصوص را در شانه او مشاهده کند.

 
 
پیامبر(ص) متوجه خواسته او شد، لباس را کنار زد، سلمان نشانه مزبور یعنى اولین نشانه را یافت، سپس به بازار رفت، گوسفند و مقدارى نان خرید و خدمت پیامبر آورد، پیامبر فرمود چیست؟ سلمان پاسخ داد: صدقه است، پیامبر فرمود: من به آن‌ها احتیاج ندارم به مسلمانان فقیر ده تا مصرف کنند.
 
سلمان بار دیگر به بازار رفت، مقدارى گوشت و نان خرید و خدمت رسول اکرم آورد، پیامبر پرسید این چیست؟ سلمان پاسخ داد: هدیه است، پیامبر فرمود:
 
 
بنشین، پیامبر و تمام حضار از آن هدیه خوردند، مطلب بر سلمان آشکارشد، زیرا هر سه نشانه خود را یافته بود.
 
 
در این میان سلمان راجع به دوستان و رفیق و راهبان دیر موصل سخن به میان آورد و نماز، روزه و ایمان آن‌ها به پیامبر و انتظار کشیدن بعثت وى را شرح داد، کسى از حاضران به سلمان گفت: آن‌ها اهل دوزخند! این سخن بر سلمان گران آمد، زیرا او یقین داشت اگر آنها پیامبر را درک می‌کردند از او پیروى می‌کردند.
 
 
در اینجا بود که‏ آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏»(۲) بر پیامبر نازل شد و اعلام شد آن‌ها که به ادیان حق ایمان حقیقى داشته‏اند و پیغمبر اسلام را درک نکرده‏اند، داراى اجر و پاداش مؤمنان خواهند بود.
 
 
*پی‌نوشت‌ها:
 
۱- تفسیر نمونه، جلد یک، صفحه ۲۸۸
۲-سوره بقره آیه ۶۲

[ سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 تمام كردن احسان از آغاز كردن آن بهتر است.

امام حسن (ع)

[ سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که 
من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام ( ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را، که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.(یونس 24)
و این درحالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی
از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت
فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم
دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و
یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز
به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی درتاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی .(انعام63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای. (اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری را که پشتت را می شکست ؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59) 
پس کجا میروی؟ (تکویر26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟(مرسلات 50) 
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت رابگیری؟(انفطار 6)
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها
را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای
باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط
لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران،
ناامیدی تو را پوشانده بود .(روم 48) 
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تامرگت که به سویم بازگردی به این کارادامه می دهم.(انعام 60) 
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم (قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29) 
تا یک باردیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)

[ جمعه 22 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 صدقه و وقف دو ذخيره‌‏اند، آنها را براى روز خودشان (قيامت) وانهيد.

امام علی (ع)

 

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 در عطا كردن چيزى به فرزندان خود ميان آنها برابرى نهيد.

پیامبر اکرم (ص)

 

[ شنبه 16 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 روزی معاویه به امام حسن (علیه السلام) گفت : من از تو بهترم امام فرمود: چرا؟ او گفت : بخاطر اینكه مردم دور من اجتماع كرده اند. 
امام فرمود: هیهات ، هیهات (چقدر این سخن تو دور از حقیقت است) ای فرزند جگر خوار! آنان كه به دور تو جمع شده اند دو دسته اند: 1 - از روی زور و اجبار، در دور تواند 
2 - از روی آزادی و اختیار، دسته اول بر اساس فرموده خداوند در قرآن معذورند. اما دسته دوم ، گنهكارند و از فرمان خدا نافرمانی كرده اند. حاشا كه من به تو بگویم : من بهتر از تو هستم زیرا در تو خوبی نیست تا من خوب تر از تو باشم ، ولی بدان كه خداوند مرا از صفات پست دور ساخته و تو را از صفات نیك انسانی دور است .

[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

پیامبر خدا (ص) خداوند جوانی را که جوانی خویش را در راه طاعت خداوند متعادل بگذراند دوست می دارد .

**********************

امام علی (ع) از شبهه حذر کنید ؛ زیرا که شبهه به قصد فتنه ( گمراه سازی ) ساخته شده است .

**********************

 امام علی (ع) خوشبخت کسی است که در طاعت [خدا] اخلاص داشته باشد .

**********************

امام علی (ع) برای خدا به دیدن اهل طاعت او برو و هدایت را از اهل ولایت او بگیر .

**********************

امام صادق (ع) راز تو جزئی از خون توست ، پس نباید که در رگهای غیر رگهای تو جریان یابد .

[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 ماييم درهاى حكمت و كليدهاى رحمت و سروران امّت و معتمدان قرآن و سخن پايانى و سرنوشت ساز، خداوند به سبب ما پاداش مى دهد و كيفر مى كند.

امام علی (ع)

 

[ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی, گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باور میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی (احزاب 10)

 

 

[ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 خودپسندى، آدمى را از دانش‏جويى باز مى‏دارد و به ناسپاسى و انكار حق مى‏خواند.

امام هادی (ع)

 

[ شنبه 9 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 دانلود گلچین روضه و سینه زنی اربعین حسینی ۱

 
arbain madahan soati yasgroup.ir  دانلود گلچین روضه و سینه زنی اربعین حسینی 1  

دریافت فایلها:
 
[ شنبه 9 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیسـت

چون ذاتا آفـــــــــتاب، به مردم بخیل نیست

ما فرع خاک پای تو هستیم ـ ای حبـــــیب

خاکی که سر به سجده نیارد، اصیل نیست

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نااميدي در بسته باز کردن
"شیخ بهایی

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 511
بازدید ماه : 4429
بازدید کل : 280331
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس