عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

در سردی یک غروب دل تنها شد
بعد از تو تمام شهر بی فردا شد
من بیشتر از من به تو وابسته شدم
تا عشق به جرم پاکی اش رسوا شد
وقتی همه ی بال و پر عاطفه سوخت
پرواز به شکل تازه ای معنا شد
در آتش عشق تو ببین سهم مرا
تو رفتی و دود از دل من بر پاشد
این درد، عجیب لحن تندی دارد
چون مشت تو بد جور برایم واشد 

[ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بنویسید به دیوار سکوت ، عشق سرمایه هر انسان است . . .
بنشانید به لب حرف قشنگ ، حرف بد وسوسه شیطان است . . .
و بدانید که فردا دیر است ، و اگر غصه بیاید امروز ،تا همیشه دلتان در گیر است . . .
پس بسازید رهی را که اکنون ، تا ابد سوی صداقت برود . . .
و بکارید به هر خانه گلی ، که فقط بوی محبت بدهد . . .
   

[ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هر نفس می رسد از سینه ام این ناله به گوش
كه در این خانه دلی هست به هیچش مفروش !
چون به هیچش نفروشم ؟ كه به هیچش نخرند
هركه بار غم یاری نكشیده ست به دوش
سنگدل ، گویدم از سیم تنان روی بتاب
بی هنر ، گویدم از نوش لبان چشم بپوش
برو ای دل به نهانخانه خود خیره بمیر
مخروش این همه ای طالب راحت ! مخروش
آتش عشق بهشت است ، میندیش و بیا
زهر غم راحت جان است ، مپرهیز و بنوش
بخت بیدار اگر جویی با عشق بساز
غم جاوید اگر خواهی ، با شوق بجوش
پر و بالی بگشا ، خنده خورشید ببین
پیش از آنی كه شود شمع وجودت خاموش ! 

[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سایه را به آفتاب
وانتظار را به جاده می بخشم
حتی می توانم پس از باران رنگین كمان ترا نادیده بگیرم
اما جای خالیت را روزهای من پر نمی كند 
تنها باران كه بیاید 
همه جا خیس می شود 
و رد پای تو در كویر می ماند 
حالا خودت هم كه بیایی چیزی عوض نمی شود 
تنها من در نبود تو همه جای زمین را خط می كشم 

[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

می خوام برم بدون تو ، بدون حس بودنت
نداره رنگی از خوشی دقیقه های موندنت

نگاه سردتو بگیر بریدم از نگاه تو
نمی تونم که جون بدم به جرم هر گناه تو

میرم که از نبودنت به حس بودن برسم
میرم که تو فکر نکنی پرنده ای تو قفسم

اگه یه وقت دلت گرفت برای بچه بازیام
خیال نکن صدام کنی دوباره باز پیشت میام

بدون که رفتنم دیگه برای بی تو بودنه
تموم آرزوی من به جاده دل سپردنه...... 

[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

و حدس میزنم شبی مرا جواب می کنی
و قصر کوچک دل مرا خراب می کنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب می کنی
من از کنار پنجره تو را نگاه می کنم
و تو به نام دیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب می کنی
به خاظر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می کنی
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب میکنی 

[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چه تلخ میگذرد بی تو لحظه های تباهم
چه عاشقانه چه غمگین به راه مانده نگاهم
به عطر ناب تو آغشته قطره قطره اشکم
شکفته طرح تو از برگ برگ دفتر آهم
پس از تو قاصد مرگ است لحظه لحظه وجودم
پس از تو مرز سقوط است در ادامه راهم
غرور زخمیم اینک نشسته بر سر راهت
چکیده رنگ نگاهت به سرنوشت سیاهم
نشسته سایه حسرت به واژه واژه شعرم
چو بار خاطره بر شانه های عمر تباهم
تو نیستی و شب این بی ستاره، ساکت و سنگین
کشیده پرده غم بر دریچه نگاهم
شکسته پیچک، زانوی سوگ در بغلم
کجاست ساقه نیلوفری که بود پناهم
چه انتظاری آه کز غم غربت
غروب می وزد از چشم های مانده به راهم
میان ما پل پیغام بود و بوسه کجایی؟
که سیل فاصله جاریست در مسیر نگاهم
به سوگ خود نشستم و لحظه لحظه شکستم
چه بود جز به تو دل بستن ای امید نگاهم 

[ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

از لبانم بشنو :
(( زندگی رویا نیست.
زندگی زیبایی ست.
می توان ،
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان ،
از میان فاصله ها را بر داشت
دل من با دل تو ،از لبانم بشنو :
(( زندگی رویا نیست.
زندگی زیبایی ست.
می توان ،
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان ،
از میان فاصله ها را بر داشت
دل من با دل تو ،
هر دو بیزار از این فاصله هاست.)) 

[ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

وفادار بگذار كه در حسرت دیدار بمیرم
در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم
دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
بگذار كه چون ناله ی مرغان شباهنگ
در وحشت و اندوه شب تار بمیرم
بگذار كه چون شمع كنم پیكر خود آب
در بستر اشك افتم و ناچار بمیرم
می میرم از این درد كه جان دگرم نیست
تا از غم عشق تو دگربار بمیرم
تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفاداربمیرم 

[ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اشك باید ریخت
زار باید زد
عشق یعنی این
خودپرستی را بارها
دار باید زد
شب پر از راز است
رازها را
باز باید خواند
نبری از یادت
شب مهتابی را
نفس خسته بی خوابی را
نبری از یادت
گرمی دست مرا ای دوست
رنگ چشمان من ای زیبارو
باز هم نیكوست
من تو را در قفس سینه خود می خواهم
من تو را می خواهــم !
نبری از یادت
آن شب تنهایی
آن شب ملتهب رویایی
دست من در طلب ماه به رخسارت خورد
دستی اما دل من را افسرد
من به چشمان تو جان بخشیدم
نی كه در چشمان تو جان را دیدم
نبری از یادت
من تو را می خواهم
باز بی چون و چرا می خواهم ! 

[ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

زیر بارون راه نرفتی
تابفهمی من چی میگم
تو ندیدی اون نگاه رو
تا بفهمی از كی میگم.


چشمای اون زیر بارون
سر پناه امن من بود
سایه بون دنج پلكاش
جای خوب گم شدن بود


تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود


اگه اون رو دیده بودی
با من این شعر رو می خوندی
رو به شب دادمی كشیدی
نازنین ! چرا نموندی ؟


حالا زیر چتر بارون
بی تو خیس خیس خیسم
زیر رگبار گلایه
 دارم از تو می نویسم

تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود 

[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

رفتی اما چه بگوییم
تو ندانی که من آنروز غروب
زیر آن دره آرام و عبوس
به چه حالی بودم !
بی تو با حسرت و حرمان و سرشت
خلوتی داشتم آنجا که مپرس
کاش می دانستی
بی تو بر من چه گذشت
رفتی اما چه بگوییم
تو ندانی که من آنروز غروب
زیر آن دره آرام و عبوس
به چه حالی بودم !
بی تو با حسرت و حرمان و سرشت
خلوتی داشتم آنجا که مپرس
کاش می دانستی
بی تو بر من چه گذشت 

[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

گفتی که میشناسی و نشناختی مرا
یک روز در قمار غزل باختی مرا
من کاخ آرزوی تو بودم که سالها
با دست های عاشق خود ساختی مرا
دنبال اسب وحشی چشم تو روز و شب
می آمدم و از نفس انداختی مرا
من قطعه شعر چشم تو بودم که با قلم
در انزوای تلخ زمین ساختی مرا
اما خراب کرد دلت خانه ای که ساخت
گفتم که آه کاش نمی ساختی مرا
هرچند می شناسمت اما غریبه ای
گفتی که می شناسی و نشناختی مرا 

[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه عاشق
تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری 
تو مثل نم نم باران لطیف و پاک وصبوری
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم
تو مثل جذبه عشقی در انتظار رسیدن
در امتداد نوازش گلی زعاطفه چیدن
تو مثل نغمه موجی غریب و آبی و ساده
شبیه شاخه گلی که افق به چلچله داده
تو مثل چکه مهری ز سقف سبز صداقت
تو مثل گریه شعری به روی صفحه غربت
تو مثل لذت رویا تو مثل شوق نگاهی
هزار مرتبه خورشید و صد افق پر ماهی 

[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آنگاه که خاموشی فرا می رسد ...
و روز ، نقش پایانش را ترسیم می کند ...
آنگاه که روشنایی زندگیم ، به افسوسی مبدل می گردد ...
و عشق ، درون چشم هایم نابود می شود ...
تنها در آن زمان پی خواهم برد ...
معنای تو از من چه بوده است ...
همیشه ... دوستت دارم ... 

[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

حسرت دیدار تو در خاطرم جا مانده است
آن نگاه گاه گاهت وه چه زیبا مانده است

روزهای انتظارم را تو پایانی بیا
باز هم احساس من تنهای تنها مانده است

ای دو دست آشنا بر شانه های خسته ام
نغمه لالایی ات در اوج معنا مانده است

می روی از خاطرات سبز من اما کجا
طعم طبع واژه ات در بغض من جا مانده است

رفتی و چشمان من در رد پایت گم شدند
بی حضورت پیکرم بی خشم اینجا مانده است

منتظر می مانم اینجا تا بیایی خوب من
گرچه از عمرم همین امروز و فردا مانده است 

[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دستهای گرم تو مرا با عشق آشنا کرد
دشت سینه ات
امن ترین جایی است که میتوانم
در آن بیاسایم
نقش ها زده ام رنگ به رنگ
میخواهم آن را بی دریغ به روح لطیف تو تقدیم کنم
به تو که مهربانترینی 

[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است
راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست   

[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تو را من دوست مي دارم نه قدر آب درياها
كه روزي خشك مي گردد شوند بيچاره ماهي ها
تو را من دوست مي دارم نه قدر غنچه و گلها
كه روزي پرپر مي شوند بر آرد آه از دلها
تو را من دوست مي دارم به قدر كهكشان و ماه انجم ها
كه جاويدان بماند عشق من تا بودن آنها 

[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نامه ای پر از باران
برایت بنویسم
وقتی به هوای دیدنت
قلب ابرها هم 
تند تند می تپد
یاد تو مثل چیزی
شبیه یک قطره باران
بر لبهای خشک و ترک خورده ام 
لیز می خورد 

[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

باشد! سکوت کن گل گندم! سکوت کن
از ترس قصه سازي مردم سکوت کن

باشد غرور من که برايت عزيز نيست
بي هيچ زحمتي به تبسّم سکوت کن

از ياد برده اي نکند آن گذشته را؟
کوي بهشت، آن در هشتم؛ سکوت کن

اينجا ميان اين مه سردي که حاکم است
ساعات و کوچه ها گم و من گم؛ سکوت کن

حوّا سقوط کرد و زمين نعره اي کشيد
امّا تو باز هم -گل گندم!- سکوت کن.!.. 

[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

در میان من وتو فاصله هاست
گاه می اندیشم
میتوانی تو به لبخندی این فاصله رو برداری
تو توانایی بخشش داری
دست های تو توانایی آن رادارد
که به من زندگانی ببخشد
چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا با وجود تو
شکوهی دیگر
رونقی دیگر است
می توانی به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من آنچه را می بخشی 

[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

با دلی بی تاب می خوانم تو را
مثل شعری ناب می خوانم تو را
در کنار جویباری از غرل
با سرود آب می خوانم تو را
شب به قصد کوچه بیرون می روی
در شب مهتاب می خوانم تو را
خستگی را می تکانم از تنت
با زبان خواب می خوانم تو را
با لبانی که عطش بو سیده است
با صدای آب می خوانم تو را
عکس خاموشم که تا پایان عمر
با دلی بی تاب می خوانم تو را 


 

[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دلم برای خودم تنگ میشود
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم 
کسی که حرفدلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حالخویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم 

[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم
جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم
قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این
اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین
قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم
دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم 

[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

باز هجر یار دامانم گرفت
باز دست غم گریبانم گرفت

چنگ در دامان وصلش میزدم
هجرش اندر تاخت دامانم گرفت

جان ز تن از غصه بیرون خواست شد
محنت آمد دامن جانم گرفت

در جهان یک دم نبودم شادمان
زان زمان کاندوه جانانم گرفت

آتش سوداش یک دم شعله زد
در دل غمگین حیرانم گرفت

تا چه بد کردم؟که بد شد حال من
هرچه کردم عاقبت آنم گرفت 

[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم 

[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اي مردمان بگوييد، آرام جان من كو
راحت فزاي هر كس، محنت رسان من كو
من مهربان ندارم، نامهربان من كو
نامش همي نيارم، بردن به پيش هر كس
گه گه به ناز گويم، سرو روان من كو
در بوستان شادي، هركس به چيدن گل
آن گل كه نشكنندش، در بوستان من كو
جانان من سفر كرد، با او برفت جانم
باز آمدن از ايشان، پيداست آن من كو
من مهربان ندارم، نامهربان من كو 

[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دلم دوست دارد که ماهم شوی
در این خود شکستن پناهم شوی

خودم دوست دارم نگاهت کنم
تو هم ، همنشین نگاهم شوی

غزل میشوم پیش پایت گلم
اگر دختر سر به راهم شوی !

از این بیشتر گریه ات میکنم
صمیمی تر از بغض و آهم شوی

به حال خودم گرچه حالم بد است
از این کمترم تکیه گاهم شوی

دلم دوست دارد نگاهت کند
بیا پس که دل بخواهم شوی

[ شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تو و انتظار جاده . من ودرد بی قراری
تو و کوله بار رفتن . من و این اشکهای جاری
تو وعشق پر کشیدن . من و این پرهای چیده
دل تو چه پرتمناست. دل من چه ناامیده
می ری امشب _به سلامت _ ولی من اینجا می مونم
توی لحظه های حسرت .واسه تو غزل می خونم
می خونم از اون روزایی . که میذاشتی سر . رو شونم
من به یاد موی خیست . هنوز زار و دیونم. 

[ شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 21 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3496
بازدید دیروز : 6171
بازدید هفته : 9667
بازدید ماه : 29976
بازدید کل : 425076
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس